امیر و روزهای اخر بهار و شروع تابستان
اول سلام به همه ی دوستای خوبم و پوذش منو بپپذیرین که این دفعه هم بدون جواب دادن به نظرات شما عزیزان همه رو تایید کردم انشاالله سر فرصت میام پیش همتون .
بعدم سلام به امیر خوشگل و نازم و رهای عروسکم :نمیدونم حرفهامو از کجا براتون شروع کنم اول از امیر میگم تا برسم به رها
پسر قشنگ عزیزتر از جانم میخواستم بذارم که تابستونو برای خودت صفا کنی و بیخیال کلاسای مختلف بشم اما نشد همینجا ازت معذرت میخوام چون الان که دارم اینجا مینویسم از دیروز کلاس تقویتی مدراسه ات شروع شده هفته ای 2روز 2شنبه و 4شنبه ها کلاس داری ریاضی بنویسیم و علوم تا اول شهریور هم به امید خدا تموم میشه بعد هم روزهای فرد بعد ازظهر کلاس شنا میری اوائل دوست نداشتی اما الان با ذوق تعریف میکنی که میری 3متری خیلی بهت مزه میده فقط کاش رسیدگی به استخر ها خیلی خیلی بیشتر میشد خلاصه که کلاس فوتبال و خط هم میری نازنینم انشاالله میبخشی و بعدها میفهمی که هرکاری کردم فقط و فقط به خاطر خودت بوده و بس شاکی نوشت: من اصلا نمیتونم درک کنم که چرا معلم ها و کلا کادر مدرسه توقعشون از بچه ها اینقدر بالا رفته به حدی که بچه هارو ورچین میکنن تا مثلا بار علمی مدرسه شون بالا بره و اصلا به این فکر نمیکنن اون بچه ای که یک سال تمام تو اون مدرسه بوده نوپاست تازه با دوستاش آشنا شده و با همون محیط ارتباط برقرار کرده راحت مثل آب خوردن میگن نمیشه ثبت نام کرد آخه اون بچه چه گناهی داره نکنین این کارارو توروخدا درسته بچه ها باهوشتر شدن انکار نمیکنم اما من همیشه میگم بابا جان توانشون که مثل بزرگترا نیست گناه دارن اینا هم دلشون خیلی چیزا غیر از درس میخواد اما متاسفانه مدرسه های خوب الان که اینقدر ازشون تعریف میکنن اصلا به فکر روحیه بچه ها نیستن و فقط و فقط به این فکر میکنن که چند تا تیزهوش تحویل یه مدرسه ی دیگه میدن واقعا متاسفم و برای خودم هم متاسفم که با همه اینکه میخوام به پسر کوچولوم فشار نیاد ولی نمیشه راستی تو همون مدرسه ثبت نامت کردم گل پسر ازت شاکی بودن که تاخیر داشتی و بد خطی گفتم کلاس خط میره تاخیر هم سعی میکنیم نداشته باشه امسال رو هم برو اگه دیدم خیلی بهت فشار میاد نهایتش مدرسه ات رو عوض میکنم .
گل پسر شیرینم اولین دندون شیریش افتاد و پسرکم کلی از این موضوع ذوق کرد بماند که کلی داستان داشتیم تا بیافته شل بود اما امیر گل ما اجازه نمیداد که کسی به دندونش دست بزنه خودش هم دست نمیزد تا اینکه با دو سه تا حرکت افتاد پسرم اون شب خونه مامان نسرینش بود که دندونش افتاد و ارزو کرد فرشته ای مهربون براش شمشیر بیاره اما اما از اونجای که فرشته ای مهربون میترسید براش شمشیر بیاره خدای نکرده رها اذیت شه هنوز بعد یک هفته دو دله که چیکار کنه واسه همین هم هنوز متاسفانه کاری نکرده و همین توقع ووروجک خونه مارو برده بالا که تبلت بخواد حالا واقعا مامان دو دله که بگیره یا نه نمیدونم باید چیکار کرد اگه از همین الان همه امکانات رو در اختیار داشته باشه خوبه یا نه ؟