به به چه هوایی
سلام به خوشگلای نازم :
الان که دارم مینویسم به حول و قوه ای الهی شما وروجکا یه یک ساعتی میشه که خوابیدین هزار ماشالله به جونتون به خدا من جای شما هلاک میشم می افتم اما شما همچنان در حال دویدن و بازی هستین شب هم با هزار گرفتاری میخوابین
اول: بگم کلی ازتون عکس دارم که تو سیستم نریختم و باید بعدا براتون بذارم
دوم : اینکه تو چند رذوز گذشته کلی بریز بپاش و سنگ بشکن و دیوار خورد کن داشتیم و داریم برای یه سری تغیرات رها هم دلی از عزا در آورد با خاک بازی بچه ام این همه خاک تا حالا یک جا ندیده بود
شنبه رفته بودیم تنگه واشی جای همه خالی خیلی باهال بود بعد از گرمای زیاد اینجا و شرجی بودنش آب بازی تو اون هوا واقعا چسبیبد خدارو شکر بعد برگشتمون آب و هوای شهرمون کمی بهتر شده صبح یه بارون با حال اومد بعد هم تبدیل به نم نم شد اما الان هوای خیلی لطیف و خنکی داریم و من با همه ی گرمایی بودنم بدون پنکه و کولر واقعا یخ کردم.
خدا جونم شکرت بخاطر این هوای خوب و چهار نفره ی زیبا
و در آخر : واقعا دل نگران بچه های غزه ام خدایا خودت باید به دادشون برسی کمکشون کن آخه بچه های بی دفاع که گناهی ندارن خدایا به مادرهاشون صبر بده
اینجا هوا خوبه زمین خوبه زندگی خوبه همه چی خوبه فقط یه دل نگرانی همیشه باهامه که نمیتونم و نمیذاره از این همه خوبی لذت ببرم خدایا همه چیو به خودت میسپارم مهربان من .