این چند روز
سلام به امیر و رهای خوشگلم : میخوام از این چند روزی که نبودم براتون بنویسم خدا برای هیچ مادری نیاره که بچه اش مریض شه واقعا سخته مخصوصا با داروهای الان که اصلا به درد نمیخورن اینارو گفتم که بگم بعد از اینکه رها جونم بهتر شد امیر عزیزم حالش بد شد یکدفعه تب کرد بردیمش دکتر که گفت تب ویروسی باید کنترلش کنین چون تبش خیلی بالا بود کلی تو این چند روز پسر گلم وزن کم کرد واقعا سخت گذشت چون تبش با استامینوفن پایین نمیومد باید شیاف میذاشتم و متاسفانه امیر گلم از شیاف بیزاره و همچنین بد دارو میخوره ولی حاضر بود شربت بخوره و امپول بزنه ولی شیاف براش نذارم راستی این چند روز هم خونه مامان نسرین بودیم از دوشنبه اون هفته که رفتیم دیشب اومدیم خونه امروز اولین روزه بعد از حدود شیش روز که امیرم تب نداره اما الان رها صداش در نمیاد فکر کنم خروسک گرفته ناگفته نمونه که وسطای مریضی امیر رها همه دهنش افت زد الهی بگردم دخترم خیلی صبوره با اینکه افت خیلی درد داره ولی دخترم اذیت نمیکنه و اون داروی بد مزه افت رو خوب میخوره ولی از صبح تا حالا خیلی بیقراری میکنه واقعا منو کلافه کرده دیگه نمیدونم چیکار کنم در ضمن از شادی جون و زهرا جون هم ممنونم که به یاد من و امیر و رها بودن مرسی امیر و رها قبل از مریضی اینجا با عمو رضا دوست بابا رفته بودیم پارک تازه امیر داشت تب میکرد و اون اقا پسر گل که کنار رهاست سمت چپ امیر رضاست اینجا هم گلها نظر رها رو جلب کرده بود و دخترم میخواست بگیرشون