رها رها ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

شازده امیر و رها بانو

از همه چیز و همه جا

1392/11/1 10:08
نویسنده : مامان مریم
422 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به فرشته های کوچولوی خودم 

خیلی وقته براتون چیزی ننوشتم این پست رو میخواستم ماه قبل که شبه یلدا بود و اول زمستون براتون بنویسم اما هر سری یا تنبلی میکردم یا شما دوتا مریض میشدین یه مدت هم خودم به شدت مریض بودم و حالم خوب نبود تا حالا که قسمت شد بیام براتون بنویسم اصلا هم نمیدونم از کجا شروع کنم به نوشتن از دوستای خوبی هم که از طریق این وبلاگ باهاشون آشنا شدم معذرت میخوام بابت این غیبت طولانی پست قبلی هم مثلا اومدم با گوشیم بنویسم اما هر کاری کردم نشد منم دیگه پاکش نکردم یه مدت هم نینی وبلاگ مشکل داشت و هر وقت میاومدم باز نمیشد امیدوارم غیبت طولانیم موجه شده باشهچشمک                                                                            حال و هوای امروز شهرمون اصلا خوب نیست برعکس سه چهار روز گذشته که آفتابی و گرم بود امروز ابری و دلگیره آدم اصلا حس بلند شدن از جاشو نداره .                                                      امیر گلم بگم از مریضی شما که اون ماه اصلا حالت خوب نبود یه یک هفته ای افتاده بودی همش تب میکردی الهی بمیرم که تو اون تب هم مجبور بودی بری مدرسه چون خانوم مربیت تماس میگرفت میگفت میخوام درس بدم  میفرستادمت خیلی هم سفارش میکردم که اگه تب کرد لطفا با ما تماس بگیرین اما شما تا زمانی که خونه بودی همش ناز میکردی و تب داشتی تا میرفتی مدرسه بهتر میشدی نمیدونم چرا اما ویروس این آنفولانزاش خیلی بد بود دارو ها هم که قربونشون برم انگار آبن اصلا بهترت نکردن تا دوره مریضیش گذشت خدارو شکر اما بعد گل پسرم رها خانوم مریض شد به شدت که داستانی جدا داره امیر گلم تو درساش خیلی پیشرفت کرده مربیش الان خیلی ازش راضیه مامان مریمش خیلی کمتر بهش گیر میده تو درس ریاضی یه کوچولو مشکل داره که اونم انشاالله برطرف میشه امتحانای این ترم رو هم دادن اما جواب هنوز نیومده فارسی هم دیروز پسر گلم درس (ج ) رو یاد گرفت هر درسی رو که یاد میگیری یه دوروز طول میکشه تا کاملا برات جابیافته بعدش دیگه برات راحته دیگه جونم برات بگه که امروز مدرسه میخوان ازتون عکس بگیرن برای تقویم 93 واییییییی امسال هم رو به اتمامه خداجونم قربونت برم یه کوچولو پاتو از روی گاز بردار خیلی این روزا تند میگذرن امیرِ عزیزتر از جانم انشاالله که همیشه و هرجایی که تو زندگیت هستی موفق و شاد باشی قربونت برم ضربان قلب من فقط به عشق تو و رهاست که میزنه پسر کوچولوی فهمیده و باهوش و شیطون مامان خیلی دوستت داره                                                                                                           نت     تو این مدت متاسفانه نتونستم ازتون زیاد عکس بگیرم حال نداشتم اصلا انشاالله جبران میکنم    حالا بگم از رهای ووروجک جانِ خانه دختر طلای نازم که همیشه و تو هر شرایطی لبش به خنده بازه و همین خنده هاش به همه روحیه میده و عاشقشن رها هم تو این مدت مثل امیر خیلی مریض بود همش تب داشت با هیچی هم تبش پایین نمیومد اما الان خدارو شکر خیلی بهتره تو گیرو دار این مریضی که ووروجکم داشت باهاش دست و پنجه نرم میکرد دوتا مروارید خوشگل هم از راه رسیدن که دختر خوش اخلاق مامان رو یه کوچولو بد خلق کردن اما خدارو شکر الان دخترکم باوجود 9 تا مروارید و ریشه زدن دهمین مروارید حالش خیلی بهتره اما...اما... بینهایت به پستونک وابسته شده و همچنین دست مامانی اگه نباشه ووروجکم خوابش نمیبره خیلی کم پیش میاد بغلم نباشه و بخوابه خیلی خیلی گریه میکنه واقعا گاهی اوقات کلافه میشم غذا خوردنش هم بعد از اون مریضی کذایی بدتر شده مثل قبل غذا نمیخوره اما خدارو شکر خیلی بهتر از امیره امیر همچنان مارو جون به سر میکنه تا یه لقمه غذا میخوره اما رها خدارو شکر اینطوری نیست حرف زدن رها به اون صورت پیشرفتی نداشته غیر از اینکه جیغ های آنچنانی بهش اضافه شده که دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار راستی یه کار دیگه که رها منو باهاش غافلگیر کرد یه شب که تو بغلم بود یکدفعه لبای نازشو گذاشت روی صورتم و یه بوس قشنگ بالبای غنچه شده و صدا دار از گونه من کرد آی این بوسه حال داد انقدر لذت برد که نگو اما باباش و زیاد نمیبوسه تا دلت بخواد مامان و داداشش رو بینصیب نمیذاره تازه یه مدت هم هست که گیر داده که لب رو میبوسه آدم رو ذوق مرگ میکنه با این کاراش بانوی من فکر دل ما رو هم بکن تورو خدا این عکس همین الانه که بانوی خوشگلم تو خوابه نازه                                                                                  نت        فرشته نازم بعد از اون مریضی خوابش به هم ریخته تا ساعت 2 یا 3 اصولا تا هر وقت که مامان بیدار باشه بیداره و تا خوابش هم میبره کافیه حس کنه مامان پیشش نیست کاری میکنه همسایه ها هم بیدارشن این هم یکی از دلایل کم نوشتنمه رها که میخوابه من هم خوابم               نت             این عروسکیه که مادرجون اعظم (مامان بابا جون) از کربلا برات آوردن دستشون درد نکنه شبه قبل از اینکه برن کربلا ما رفته بودیم برای خداحافظی که شما ووروجک زیر میز تیوی شون یه چراغ خواب دیدی مثل عروسک آی گریه کردی خانوم چشمت روز بد نبینه اشک میریختی چه جور چراغ خوابه سنگین بود اما لج کرده بودی میگفتی بغلش کنم که بازم اعظم جون 3تا عروسک باربی که مال سفر قبلشون بود رو بهت داد و گفت یه عروسک هم برات میاره که آوردن مرسی کلا شما خیلی عروسک دوست داری وقتی این عروسکو دیدی حتی دست امیر هم ندادی                         رها              این ماشین مال تولد 1 سالگیه امیره که مامان نسرین جانش با پدر جون براش گرفتن ایندفعه آوردیمش خونه که رها باهاش بازی کنه نمیدونستیم که جنگه اعصاب میشن این خواهر و برادر        رها            اینجا هم تولد نفس گلم بود که 2تا ووروجکارو آماده کرده بودم برای رفتن این هم بهترین عکسیه که گذاشتن ازشون بگیرم خب دیگه فکر میکنم این پست جبران نبودن چند وقتمو کرده باشه دوستتون دارم خیلی زیاد عزیزای دلم ماچماچماچقلب                                                              خدا جونم عاشقتم ممنون که با همه ناشکریهام بازم باهام مهربونی خیلی دوستت دارم هیچوقت تنهام نذار کوچولوهامو فقط به خودت میسپرم

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (16)

شادی
1 بهمن 92 17:29
چه عجب مریم خانم. من که خیلی دلم براتون تنگ شده بود. ماشالله هر دفعه هم که میایی آنقدر می نویسی که آدم نفس کم میاره. ایشالله هر جاهستین خوش و سلامت باشین.
الهه
2 بهمن 92 2:09
مرسی از پست خوب و زیبا حالا تو هیئت ژوری مطرح میکنیم ببینیم غیبت موجهه یا حضور والدین الزامیست! به به به امیر خان خوش تیپ چه پسری دلم آب شد ماشالله خیلی خوشگله این گل پسرتون ها مامانش خدا حفظش کنه درساشم که الحمدلله خوبه، خوبتر هم میشه. واقعا دستتون درد نکنه و خسته نباشید از سرو کله زدن با درساش رها جون هم که ماشالله. خدا حفظش کنه. جیگمله دیگه با اون دم خرگوشیهاش! دندونای جدیدش هم مبارک باشه. خبلی خسته نباشید خانوم. خداقوت.
زهرا (گل بهشتي من)
2 بهمن 92 10:53
ما شا اله چقدر تغییر کردن گلدسته ها.خدا حفظشون کنه.
مامان پارمیدا
4 بهمن 92 15:19
آخی الهی بگردم طفلی ها هردو مریض بودن طفلک بچه ها تا میان یه ذره جون بگیرن و سرحال بیان یه سرماخوردگی میاد و حسسابی حال آدمو میگیره . انشالله خواهر و برادر گل همیشه سلامت باشن . چه عکس نازی شده آخری
سپیده مامانه پارسا
5 بهمن 92 12:35
وای وای چه ناز شده خوشکل آقای خاله با این ژستاش..نازی رها جونم دندون در آوردن سخته..مریضی سخته مخصوصا بچه ها..بوووووووووووس
مامی یلدا و سروش
6 بهمن 92 11:49
مریم جون سلام. خوبی عزیزم. فرشته های نازت چطورن. انشاالله بهتر شدن. ببخشی که نتونستم زودتر بیام پیشت
مامی یلدا و سروش
6 بهمن 92 11:50
یه عالمه بوس برای شازده پسر و رها بانو
مامان امیرناز
8 بهمن 92 10:22
سلام عزیزم حسابی کم پیدا شدی دلم برا فرشته هات تنگ شده بود ایشالا بلا دور باشه ازشون خداروشکر که امیرجون پیشرفت داشته دیگه به درسها عادت کردن خداروشکر ایشالا دانشگاه رفتنش و ببینی بهمون سر بزن
مامان محمد و ساقی
16 بهمن 92 21:58
سلام عزیزم خوبین بچه ها خوبن هزار ماشالله به این پسر خوشتیپو خدا این خواهر گلش رو حفظ کنه
الهه
17 بهمن 92 3:43
بانو خیلی نگرانتونم تلفنتون نمی گیره انشالله تو شرایط خوبی باشید خیلی براتون دعا میکنم نمیدونم چی بگم ولی از صمیم قلب دعا میکنم براتون تو این سرماها مشکلی پیش نیومده باشه و برای همه کسانی که در مشکل هستند دعا میکنم زودتر شرایطشون عادی بشه و خدا نکرده آسیبی نبینند
مامان کوثری
22 بهمن 92 3:34
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی http://tempari.blogfa.com حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مهسا مامان مرسانا
24 بهمن 92 22:18
──(♥)██████(♥)(♥)██████(♥) ─(♥)████████(♥)████████(♥) ─(♥)██████████████████(♥) ──(♥)████████████████(♥) ────(♥)████████████(♥) __ ──────(♥)████████(♥) ────────(♥)████(♥) __ ─────────(♥)██(♥) ───────────(♥) ...............................$$.......$$$$$$$$$$$.......................... ...............................$$......................$$$......................... ...............................$$......................$$........................... ................................$$...................$$$........................... .....$$$$........$$$.......$$.......$$........$$$....................$..... ...$$...$$......$$$.........$$.....$$.........$$$....................$$... ...$$$$$$$$$$$$$$$$$$$.....$$...........$$$$$$$$$$$$$$$.... ..........................................$$........$.............................. .........................$$$.............$$$$$$................................ .........................$$$................$$$..................................
مامان موژان جون
27 بهمن 92 11:41
الهی ای جان ببین چجوری خوابیده نازی خاله
مامان بهداد
30 بهمن 92 18:26
سلام خاله خیلی کم پیدا شدی. میدونم که با تعریفهایی که کردی همش سرت به بچه ها گرم بوده و حسابی سرگرم بودی. اما ایشالا که دیگه از این به بعد همش به شادی و مهمونی و خونه تکونی و گردش سرت گرم باشه. خیلی وقته که ازت بی خبرم. هزار ماشاالله دوتا دسته گلهات بزرگ شدن و از آب و گل در اومدن. خدا حفظشون کنه. چقدر عکس آخریه قشنگن. خیلی عکس قشنگیه. خوش باشی عزیزم. مواظب خودتون باشید. راستی یه سر به نظرات خصوصیت بزن.کارت دارم.
مامان کوثری
4 اسفند 92 5:52
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین و کلاه عیدانه و بنر عید طراحی و چاپ کارت پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت temparti.ir http://tempari.blogfa.com تقویم های تم دار تنوع زیادی در وب هست حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مامی یلدا و سروش
18 اسفند 92 15:25
مریم جون چرا از ورجکا چیزی نمی نویسی.حتمامشغول خونه تکونی هستی خدا قوت منتظریم زود بیا