رها رها ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

شازده امیر و رها بانو

از 14 ماهه شدن رهای عزیزم تا خیلی چیزای دیگه

1392/9/18 0:25
نویسنده : مامان مریم
423 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوتا گل خوشگلم عشقای مامان این روزا خیلی تنبل شدم تا میام براتون بنویسم یا رها بیدار میشه یا کار برام پیش میاد یا امیر درس داره در هر صورت زیاد وقت ندارم بنویسم قبلا شبا مینوشتم اما الان تا رها میخوابه و از کنارش بلند میشم اونم درجا بیدار میشه و بدخواب میشه و لج میکنه خیلی هم به من وابسته شده.                                                                             رهای قشنگم این دفعه خیلی خیلی تاخییر داشتم ببخش مامانی 14 ماهگیت مبارک گل نازم انشاالله که همیشه شاد و سالم باشی گرچه الان یه 4 /5 روزی هست که مریضی سینه ات به شدت خرابه وقتی سرفه میکنی همش بالا میاری رها گلی من هیچ پیشرفتی تو حرف زدنش نکرده هنوز وقتی بهش میگم بگو آب منو نگاه میکنه و میگه باااااا کلی این روزا ازکارات میخندم بانو بهت میگم رها مامانو ببوس صورت خودتو میاری جلو به لبم میچسبونی منم میبوسمت تا یه کار اشتباه میکنی که خودت هم میدونی اشتباهه درجا میخندی و صورت نازتو میار جلو که یعنی ببوس مشکل حل بشه کاری نکردم که مامان جان هنوز هم همچنان روی میز ناهار خوری و اُپن در رفت و آمدی عسَلم .                                                                                              روزگار امیر خان گل گلابمون هم الان خیلی بهتره کلی به مامان انرژی مثبت میده هر درسی رو که یاد میگیری تا دو روز برات سخته اما بعدش برات آسون میشه گلم الان به حرف اِ  ِ ه رسیدین تو ریاضی هم ای بدک نیستی نازنینم الان دارم سعی میکنم بهت فشار نیارم اون هفته که اومدم مدرسه اتون مربیت ازت خیلی راضی بود میگفت خیلی بهتر شدی چقدرم از من تشکر کرد بابت همراهی کردنم .گلم الهی بمیرم وقتی که خسته میشی بهم میگی مامان شما هم هیچی بلد نبودین ؟مدرسه میرفتین؟نسرین بهتون یاد میداد؟یا وقتی عصبانی میشم میپرسی مامان نسرین هم شما بلد نبودین دعواتون میکرد؟ و هزارتا سوال دیگه ای اینجوری قربونت برم که یه موقعهای خودم بدجوری دلم برات میسوزه از بس مینویسی و سرت تو کتابه .                                         امشب یه لحظه رها از رو پام بلند شد تو اومدر روی پاهام خوابیدی الهی فدای قدت بشم مامانی چقدر قدت بلند شده دیگه روی پاهام جا نمیشی کلی بغلت کردم و بوست کردم .راستی الان یه یه هفته ای میشه که دوباره اثاث کشی کردی رفتی اتاق خودت میخوابی اول بابا میاد پیشت بعد که خوابت میبره دیگه خودت میخوابی عزیزم قربونت برم که این تبلیغات لاکپشته که نور میده رو دوست داری میگی مامان حالا که تو اتاق خودم میخوابم اینو برام میخری ؟میگم آره بذار یه کم بگذره چشم اما راضی نمیشی همه چیز رو هم به اندازه 2 دقیقه میخوای بعد دلتو میزنه این خیلی ناراحتم میکنه.                                     ت      این عکسا مال 1 ماه پیش جمعه است که با مامان نسرین و پدر جون رفته بودیم آلاشت که امیر جونم شکار گاه پدرجونو ببینه چون بهش قول داده بودن           نت             نت      این سری عکس هم مال 2 هفته پیش جمعه است که بازم بخاطر اینکه امیر گلم برف بازی کنه رفتیم زدیم به جاده تا امام زاده هاشم رفتیم که شما برف بازی کنی اما یه کم بیشتر برف بازی نکردی چون خیلی سرد بود بعدش رفتی تو ماشین نشستی بماند که چه پدری از ما در آوردی تا همون یه تیکه لباس گرمو پوشیدی چون اصلا با لباس گرم میونه خوبی نداری تو خونه هم همش با شورت و زیر پوش میگردی گلم                                                                      نت              نت       رها جونم تا گذاشتمت رو برفا که ازت عکس بگیرم گریه کردی فکر کنم خیلی سردت شده بود برای همین تحمل نکردی این عکس مال موقع حرکت تو ماشین البته نیلو ازت رو برفا عکس داره اما دست من نیست گلم                         نت        اینجا هم یکی از شبایه که ما داریم  برای امیر کار عملی انجام میدبم اما امیر جونم تو خواب نازه و رها همچنان در حال آتش سوزاندن ساعت 2 صبحه               نت        اینم رها خانوم آشفته و مریض احوال ما این عکس همین امروزهِ که بازم داری روی میز ناهارخوری قدم رو میکنی و موس هم دستته دیگه یکی از اسباب بازی های شما به حساب میاد نیشخنددیگه نوشتن بسه این بود شرح حال ما در این چند وقت شبتون بخیر گلای نازم تا حالا رها دو بار بیدار شده و بابا ساکتش کرده برم تا شب زنده دارمون نکردماچماچماچبای بایبای بایبای بای

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

الهه
18 آذر 92 1:06
آخ جون کیف کردم دلم باز شد پست جدید، هورا! چیه همش نیستید؟ دلمون پوسید دلم کباب شد برای سوالای امیر و سینه خراب رها و البته مامان مریم طفلکی با اینهمه مشغله و کارش خدا قوت خانوم همیشه به یادتون و خانواده عزیز و دوست داشتنیتون هستم دوستون دارم فسقلی های مامان مریم
مامان مریم
پاسخ
سلام الهه عزیز شما لطف دارین خانوم ممنون که به یادمونیین قربونتون برم خدا نکنه ممنونم عزیزم ما هم به یاد شما هستیم و همچنین
زهرا (گل بهشتي من)
18 آذر 92 9:51
سلام.خوبین؟گلای نازتون خوبن؟ چه جالب.رها هم جدیدا به شما وابسته شده؟من نگران بودم که چرا یه دفعه اینطوری شده.آخه تازگیا محمدرضا رو که تو اتاقش میخوابونم و خودم میرم تو اتاق خواب خیلی زود به زود بیدار میشه.همش میخواد موقع خواب من پیشش باشم.
مامان مریم
پاسخ
سلام زهرا جان ممنونم ما خوبیم آره بابا شدیدا بهم وابسته است طبیعیه عزیزم
رها
18 آذر 92 10:32
عزیز دلمین شما دوتا این امیر ماشا... چقد شیطونه ، کاملا مشخصه که یه جا بند نمیشه رهــــــام که قربونش بشم نازه ، فراوون هر دو تون و میبوشم کوچولو ها
مامان مریم
پاسخ
سلام رها جون ممنونم لطف دارین آره خیلی شیطونه ممنونم عزیزم ما هم روی ماه خاله رها رو میبوسیم
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 11:28
رها جوووووووووووووووووونم 14 ماهگیت مباررررررررررک خوشگل خانوووووووووووم
مامان مریم
پاسخ
سلام خاله آیسان ممنونم
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 11:29
ای خدا چه بلا شدی رها خانوم هم کار بد میکنی هم خودتو لوس و ملوس میکنی و الحق که با ماچ مامانی همه چی ختم به خیر میشه و مامانی یادش میره دعوات کنه
مامان مریم
پاسخ
ای گفتی آیسان جان خیلی بیشتر از خیلی بلاست این رهای ما
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 11:31
خسته نباشی امیر جونم،آفرین پسر گلم که پیشرفت کردی عزیز دلم
مامان مریم
پاسخ
ممنونم خاله جون از توجه اتون
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 11:32
مگه پدر جونی شکارگاه دارن؟؟؟؟اونوقت چی شکار میکنن
مامان مریم
پاسخ
آره عزیزم اونایی که میرن شکار جاهای مخصوص دارن دیگه معمولا پدرجونه امیر برای هوا خوری میره و یه موقعهای هم کبک یا پرلا شکار میکنه
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 11:33
ای جونم چه فیگوری گرفته امیر جونم حتم دارم این حرکت بروسلیه
مامان مریم
پاسخ
شاید من که هنوز نفهمیدم
آیسان مامان ماهان
18 آذر 92 11:34
رها جونم چه قرمز رنگ بهت مییاد گلمهمیشه سالم و سلامت باشی گلم،،
مامان مریم
پاسخ
مرسی خاله جون همچنین شما و خانواده خوبتون
مامان بهداد
18 آذر 92 14:04
سلام مامان مریم. ای جانم. خسته نباشی از دست این دختر نانازی وروجک همین که سلامت هستند از همه چیز بهتر و خوبتره. امیدوارم که همیشه سلامت و شاد و خوشحال باشید و همیشه به گردش . خوش باشید.
مامان مریم
پاسخ
سلام مریم جان ممنون که به یاد ما هستی عزیزم ممنونم از دعاهای خوبت
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
20 آذر 92 18:33
2 تا گل تقدیم به این دو گل خوشگل
مامان مریم
پاسخ
ممنونم زهرا جان
مامان پارمیدا
21 آذر 92 23:21
سلام دوست خوبم . چه خوب که بچه ها رو بردید برف بازی . پارمیدا عاشق برفه ولی امسال هنوز هیچ برفی ندیده بچم. در مورد حرف "ف " که گفته بودید واسه مدرسه امیر جان به شما افتاده . اگه شما هم مثل ما قراره کاردستی و هدیه و خوراکی ببرید من چند تا پیشنهاد دارم . برای خوراکی می تونید فندق بخرید بعد همونجور که آجیل مشکل گشا بسته بندی میشه اونطوری تو کیسه های پارچه ای خوشگل یا پلاستیک کوچیک بسته بندی کنید و با روبان خوشگل ببندید . بعد واسه کاردستی می تونید فرفره درست کنید واسه بچه ها یا اگه حوصله داشتید و رها خانم اجازه داد روی مقوا شکل دونه برف که خیلی قشنگه و طرح جالبی داره رو ببرید و روش حرف " ف " بنویسید و با روبانن با بند که بعنوان گردنبند بشه واسه هرکدوم از بچه ها درست کنید ( البته این کار زیاد میبره )
مامان مریم
پاسخ
سلام خانوم ممنونم جای شما خالی ممنونم از اینکه راهنماییم کردید اتفاقا مربیشون گفت فندق ببرم اما من گفتم یه چیز باشه که برای بچه ها جذابیت داشته باشه باید ببینم اینجا کجا فرفره دارن که بخرم اما قربونتون اون دونه برف اصلا کار من نیست با این رهای ووروجک
سپیده مامانه پارسا
22 آذر 92 11:28
وااااااااااااااااای برف بازی..عزیزای خاله بترکونید با برفا...خخخخخخخخخخخخخ
مامان مریم
پاسخ
سلام سپیده جان ترکوندند خیالتون راحت و جاتون خالی
شادی
22 آذر 92 15:16
سﻻم مریم جون. اولا خسته نباشید بابت همه زحمت هایی که برای بچه ها میکشی. چقدر رها جونم بزرگ شده خانمی شده برای خودش. امیر جونم هم که خیلی سرگرم درس و مشقشه. راستی مگه معلمهاشونو با اسم کوچیک صدا میکنن؟زمان ما که اینطوری نبود! بچه ها رو ببوس.
مامان مریم
پاسخ
سلام به شادی خانوم گل ممنونم عزیزم وظیفه است آره رهای ما خانومی شده برای خودش آره واقعا یه موقعهای دلم برای امیر کباب میشه ازبس سرش تو کتابه و در حال نوشتنه نه عزیزم نسرین اسمه مامانه منه که امیر خانه ما از همون بچگی به مامانم میگه هرچی هم بهش میگم بگو مامان نسرین تو گوشش نمیره بوسیده شدن ازطرف شمااین بوسها هم برای مامان شادی و آوینای گلم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
24 آذر 92 7:14
اپم عزیز دلم
مامان مریم
پاسخ
چشم عزیزم میام پیشتون
مامان موژان جون
30 آذر 92 12:06
اخ جون برف خوش به حالتون وای برففففففففففففففففففففففففففف الهی خاله فدای جفتتون
رها
30 آذر 92 12:39
سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای لحظه هایت و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم … پیشاپیش یلدا مبارک!
متین مامی ایلیا
6 دی 92 19:25
سلا م دوست جونم من بعد از دو ماه برگشتم و پست گذاشتم الهییییییییییییییییییییییییی رها ماشالا چقدر بزرگ شده عزییییییییییییییییییزم ایلیا هم دقیقا ثل امیر طاقت لباس گرم و نداره و همش منو حرص میده خیلی دوستتون دارم بوووووووووووووووووووووووووووووس
رها
7 دی 92 17:13
سلام چرا نیستین خبری از بچه هااام نیست اومدین یه سر به منم بزنین دلم تنگ شده واستون
مامان مریم
پاسخ
سلام رهای عزیز از دست این ووروجکاست که نمیتونم بیام نت همیشه پیش شما میام شما لطف دارین خانوم
مامان بهداد
10 دی 92 10:10
سلام خاله. خوبید خوشید؟؟؟ کم پیدا شدید هااااااا. امیدوارم که سلامت باشید و خوش. همین برایم کافیست.
مامان مریم
پاسخ
سلام مریم جان ممنونم از دست این وویروسها پدرمون در اومد یا خودم مریضم یا این دوتا ووروجک
مامان فتانه
19 دی 92 11:45
عزیزیم چه بزرگ و ناز شدن خیلی وقته نتونستم بیام به دوستام سر بزنم
مامان مریم
پاسخ
آره خاله جون تازه ووروجکم شدم ممنون از حضورتون