از 14 ماهه شدن رهای عزیزم تا خیلی چیزای دیگه
سلام به دوتا گل خوشگلم عشقای مامان این روزا خیلی تنبل شدم تا میام براتون بنویسم یا رها بیدار میشه یا کار برام پیش میاد یا امیر درس داره در هر صورت زیاد وقت ندارم بنویسم قبلا شبا مینوشتم اما الان تا رها میخوابه و از کنارش بلند میشم اونم درجا بیدار میشه و بدخواب میشه و لج میکنه خیلی هم به من وابسته شده. رهای قشنگم این دفعه خیلی خیلی تاخییر داشتم ببخش مامانی 14 ماهگیت مبارک گل نازم انشاالله که همیشه شاد و سالم باشی گرچه الان یه 4 /5 روزی هست که مریضی سینه ات به شدت خرابه وقتی سرفه میکنی همش بالا میاری رها گلی من هیچ پیشرفتی تو حرف زدنش نکرده هنوز وقتی بهش میگم بگو آب منو نگاه میکنه و میگه باااااا کلی این روزا ازکارات میخندم بانو بهت میگم رها مامانو ببوس صورت خودتو میاری جلو به لبم میچسبونی منم میبوسمت تا یه کار اشتباه میکنی که خودت هم میدونی اشتباهه درجا میخندی و صورت نازتو میار جلو که یعنی ببوس مشکل حل بشه کاری نکردم که مامان جان هنوز هم همچنان روی میز ناهار خوری و اُپن در رفت و آمدی عسَلم . روزگار امیر خان گل گلابمون هم الان خیلی بهتره کلی به مامان انرژی مثبت میده هر درسی رو که یاد میگیری تا دو روز برات سخته اما بعدش برات آسون میشه گلم الان به حرف اِ ِ ه رسیدین تو ریاضی هم ای بدک نیستی نازنینم الان دارم سعی میکنم بهت فشار نیارم اون هفته که اومدم مدرسه اتون مربیت ازت خیلی راضی بود میگفت خیلی بهتر شدی چقدرم از من تشکر کرد بابت همراهی کردنم .گلم الهی بمیرم وقتی که خسته میشی بهم میگی مامان شما هم هیچی بلد نبودین ؟مدرسه میرفتین؟نسرین بهتون یاد میداد؟یا وقتی عصبانی میشم میپرسی مامان نسرین هم شما بلد نبودین دعواتون میکرد؟ و هزارتا سوال دیگه ای اینجوری قربونت برم که یه موقعهای خودم بدجوری دلم برات میسوزه از بس مینویسی و سرت تو کتابه . امشب یه لحظه رها از رو پام بلند شد تو اومدر روی پاهام خوابیدی الهی فدای قدت بشم مامانی چقدر قدت بلند شده دیگه روی پاهام جا نمیشی کلی بغلت کردم و بوست کردم .راستی الان یه یه هفته ای میشه که دوباره اثاث کشی کردی رفتی اتاق خودت میخوابی اول بابا میاد پیشت بعد که خوابت میبره دیگه خودت میخوابی عزیزم قربونت برم که این تبلیغات لاکپشته که نور میده رو دوست داری میگی مامان حالا که تو اتاق خودم میخوابم اینو برام میخری ؟میگم آره بذار یه کم بگذره چشم اما راضی نمیشی همه چیز رو هم به اندازه 2 دقیقه میخوای بعد دلتو میزنه این خیلی ناراحتم میکنه. این عکسا مال 1 ماه پیش جمعه است که با مامان نسرین و پدر جون رفته بودیم آلاشت که امیر جونم شکار گاه پدرجونو ببینه چون بهش قول داده بودن این سری عکس هم مال 2 هفته پیش جمعه است که بازم بخاطر اینکه امیر گلم برف بازی کنه رفتیم زدیم به جاده تا امام زاده هاشم رفتیم که شما برف بازی کنی اما یه کم بیشتر برف بازی نکردی چون خیلی سرد بود بعدش رفتی تو ماشین نشستی بماند که چه پدری از ما در آوردی تا همون یه تیکه لباس گرمو پوشیدی چون اصلا با لباس گرم میونه خوبی نداری تو خونه هم همش با شورت و زیر پوش میگردی گلم رها جونم تا گذاشتمت رو برفا که ازت عکس بگیرم گریه کردی فکر کنم خیلی سردت شده بود برای همین تحمل نکردی این عکس مال موقع حرکت تو ماشین البته نیلو ازت رو برفا عکس داره اما دست من نیست گلم اینجا هم یکی از شبایه که ما داریم برای امیر کار عملی انجام میدبم اما امیر جونم تو خواب نازه و رها همچنان در حال آتش سوزاندن ساعت 2 صبحه اینم رها خانوم آشفته و مریض احوال ما این عکس همین امروزهِ که بازم داری روی میز ناهارخوری قدم رو میکنی و موس هم دستته دیگه یکی از اسباب بازی های شما به حساب میاد دیگه نوشتن بسه این بود شرح حال ما در این چند وقت شبتون بخیر گلای نازم تا حالا رها دو بار بیدار شده و بابا ساکتش کرده برم تا شب زنده دارمون نکرد