رها امروز خیلی خیلی سحر خیز شده
سلام عزیزای دلم : رها جونم امروز ساعت پنج و نیم صبح بیدار باش زد یعنی مامان باید بیدار میموند تا رهای شیطون بازیشو بکنه و بخوابه چون شیر خوردن هم رها رو اروم نکرد که بخوابه بنابراین مامانو بیدار نگه داشت تا ساعت 6 صبح هوا کم کم داشت روشن میشد که رها خانم رخصت داد که بخوابه بعدش هم تا ساعت هفت و نیم به زور خوابید بعد باز هم بیداری اینجا هم داره گریه میکنه که گوشیمو بگیره قربون اشکات برم من عزیزم همش لج میکنی تا چیزی رو که میخوای بگیری بعد هم مامانی دید رها اصلا خیال خوابیدن نداره گفتم ووروجکو ببرم حمام بلکه یه کم خسته شه بخوابه رها بعد از حمام کردن سرحال تر شد ماشاالله و با لبخندهاش گفت که نمخوام بخوابم عزیز دلم بعد از کلی بازی کردن و شیطونی و خوردن صبحانه که یه کاسه فرنی بود بلاخره خسته شدیی و چشماتو فشار میدادی وقتی بردمت رو تخت یه کم ورجه وورجه کردی و خلاصه که خوابیدی البته راس ساعت 11 صبح و اما امیر همچنان در خواب ناز به سر میبره این گلهای زیبای بلده هم تقدیم به شما دو تا گل نازم