اولین خرید امیر جون برای مامانییی
عزیزترینممممممممممم امیدممممم دیگه برای خودت مردی شدی یه مرد کوچک اما با دلی بزرگ به وسعت دریا گلم چند وقت پیش که نیلو مهمان ما بود بابایی خونه نبود که برامون وسیله بگیره نیلو میخواست بره نوشابه بگیره که شما خودت پیش قدم شدی و گفتی مامان من میرم برات نوشابه میگیرم اول فکر کردم بخاطر دوست داشتن نوشابه میخوای بری گفتم باشه مامان با نیلو برو که گفتی نه میخوام تنها برم خودم میگیرم و میام من خیلی تعجب کردم آخه شما هیچ وقت تنهایی جای نمیری همیشه میگی یا من یا بابا باید باهات باشیم ولی کلی ذوق کردم که خودت خواستی روی پای خودت وایسی لاصه از پنجره نگاهت کردم و شما رفتی برامون نوشابه گرفتی و اومدی منم کلی قربون قد و بالات رفتم دیروز هم من میخواستم برای رها سوپ درست کنم بابا یادش رفت جو پرک برام بگیره و دوباره میخواست بره که گفتم نه چون روزه داشت و گفتم امیر بره منتظر بودم ببینم چی میگی دیدم موافقت کردی و من بازم خیلییییییییییییییی ذوق کردم و شما رفتی البته قبله رفتن گفتی خودم هم یه چیز میخوام و موقع برگشت دستت یه چیپس سرکه نمکی بود با اینکه میدونی چیز خوبی نیست ولی متاسفانه بازم میخوریحالا عکس چیزای که برام خریدی رو میزارم تا تو هم بعدها اولین خریداتو برای مامان ببینی
این هم گلیه که امیر جونم دیروز بعد از کلاسش برای مامانی آورد
از خدا جون میخوام که همیشه همراه و یاور امیر جونم در تمام مراحل زندگی باشه