رها رها ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

شازده امیر و رها بانو

امیر و سورپرایزهاااااااااااا

1392/4/31 19:03
نویسنده : مامان مریم
653 بازدید
اشتراک گذاری

امیر  جونم الان که دارم برات مینویسم کلی ذوق زده ام برای همین گفتم داغ داغ برات بنویسم اخه این روزا مامان و با کارای جدیدت حسابی سورپرایز میکنی گلم اول بگم شما امروز واکسن 6 سالگیتو زدی با بابایی رفتی اصلا هم لج نکردی که من حتما باهات بیام مثل یه مرد رفتی واکسن زدی بابا گفت کمی گریه کردی ولی زود اروم شدی قربونت برم خدا کنه زیاد اذیت نشی وقتی اومدی خونه فقط میگفتی دستم درد میکنه من بعد از ظهر باید میرفتم آرایشگاه شما دراز کشیده بودی گفتم امیر تو خونه باش بابا منو میبره زود میاد ونه بر عکس همیشه که زودتر از من راه میافتادی ایندفعه گفتی باشه منو میگیتعجبتعجبولی بعدش انقدههوراهوراذوق کردم که در جا راه افتادم با اینکه راه ارایشگاه تا خونه 5 دقیقه بیشتر نبود ولی بعد از اینکه راه افتادم کلینگراننگراننگراننگران بودم به بابا گفتم زود برگرد میترسم تا نشستیم تو ماشین شما زنگ زدی به بابا گفتی برات پفیلا بخره موقع برگشت که دیگه بابایی کولاک کرد رها رو هم گذاشت پیش شما منو میگی داشتم سکته میکردم تو همون یه ذره راه شفق زنگ زد که کجایی بچه ها تنهان نگو شما زنگ زده بودی به خاله که منو رها تنهاییم مامانم و بابام رفتن بیرون ولی اینم یه تجربه 5 دقیقه ای بود البته اصلا دلم نمیخواد که از الان تو خونه تنها بمونی این یه بارم چون خودت خواستی دیگه تکرار نمیشه ماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

الهه
1 مرداد 92 1:11
خانم چه نشستی که این گل پسر دور روز دیگه با این سرعت که پیش میره وقت زن دادنش میشه! دلم میخواد اولین کسی باشم که مادر شوهر شدنتون رو بتریک میگم!


فدات شم عزیز این گل پسر ما وقتی اسم زن بیاد کلی جیغ و ویغ میزنه که من زن نمیخوام حالا بزرگتر که بشه از هول حلیم می افته تو دیگااا
بهناز مامی یلدا و سروش
1 مرداد 92 2:41
آفرین پسر طلا هم واکسن زدنت مبارک هم مستقل شدنت . دیگه مامانی پشتش یه یه شازده پسر واقعی گرمه. خدا حفظ کنه عزیزم


ممنونم عزیزم آره والا پسرم دیگه پشت مامانشه مرسی خاله خدا بچه های شما رو هم نگهداره
شادی
1 مرداد 92 11:45
آخییی. عزیز دلم. دیگه برای خودش مردی شده.


آره والا عزیزم خیلییییییییییی آقا شده
مامان شايان و پرنيا
1 مرداد 92 13:28
عزيزم قربون گل پسر خوشتيپ برم من


ممنون به خاطر راي ماماني


خواهش مشکنم عزیزم مرسی که پیشمون میایین
آیسان مامان ماهان
2 مرداد 92 11:51
سلام عزیزم،،ولادت حضرت امام حسن مجتبی بر شما و خانواده محترم مبارک،،در روز قیامت از شفاعت ایشان بینصیب نمانیم انشالله


ممنونم انشاالله
آیسان مامان ماهان
2 مرداد 92 11:53
ای جون دلم امیری که واکسن زدی اوخیولی خخخخخخخخخخخخخخخخ برا مرد شدنت لاز بود عزیز دلمآفرین که بیقراری نکردی و مث یه مرد بودی


بابا ما فکر میکردیم اذیت نمیکنه از پریروز تا حالا بچه ام دستشو تکون نمیده
آیسان مامان ماهان
2 مرداد 92 11:54
باریکلله امیر جونی و رها خانوم تنها تو خونه موندینامیری شیطونیا که چغلی مامان و بابایی رو به خاله میکنی که تو خونه تنهاتون گذاشتن


اره خاله خیلی ناقلات مرسی خاله جون که به ما سرمیزنین
آویسا
2 مرداد 92 13:43
سلام دوست عزیزم
من برای اولین بار در عمرم در یه مسابقه بنام نی نی شکمو شرکت کردم.
کد انتخاباتیم 527 است که اگه لطف کنید به شماره 20008080200 پیامک کنید ممنون می شم. آرزو دارم برنده بشم.
راستی حتما بهم سر بزنید خوشحال می شم. امیدوارم بتونم جبران کنم.
Avisa1389.niniweblog.com
راستی الان عکسم تو صفحه اصلی وبلاگ هم هست. Niniweblog.com

عزیزم وبت برام باز نشد
fandoghiyebarfi
3 مرداد 92 14:27
ماشالا..خوشحال میشم همدیگرو لینک کنیم اگه موافقید..


سلام عزیزم چه پسر نازی دارین با کمال افتخار لینکتون میکنم
مامان ثنا
3 مرداد 92 15:29
ماشالله به گل پسرآقا امیر گل که برای خودش آقایی شده. چه لذتی داره واقعا وقتی میبینی ثمره زندگیت اینقد میفهمه و داره بزرگ میشه


مرسی واقعا هیچ لذتی بالاتر از این نیست این روزا خیلی زود میگذره
مامان راضیه
4 مرداد 92 11:40
آفرین دیگه مردی شده واسه خودش آقا امیر
کم کم دیگه واسه خودش مستقل میشه و یه جا می خوای بری باید کلی نازش و بکشید که باهاتون بیاد



اره خاله راضیه جون واقعا راست میگی
معصومه زن عموی بردیا
4 مرداد 92 13:22
بچه های شیرینی زندگی ان قدر بچه هاتو بدون برای همیشه عاشقشون باش و با نفس هاشون زندگی کن گلم من در حسرت یکیشونم فک کنم اونیکی وبلاگمو دیدی به وبلاگ بردیا هم بیا تولدش بود


سلام عزیزم بخدا من قدرشونو میدونم انشاالله خودت هم بزودی زود یکی از همین گلها وارد زندگیت میشه عزیزم
♥ نیم وجبی ♥
4 مرداد 92 13:53
ماشالله به این شازده پسر زرنگ
واقعا چه ریسکی کردینا


اره والا همینو بگین دیگه ریسک از این بالاتر تا حالا نکرده بودم
متین مامی ایلیا
5 مرداد 92 4:10
واقعا چقدر مراحل رشد و تکامل بچه ها لذت بخشه، خوندم کلی ذوق کردم

دوست دارم مرد کوچولو


مرسی خاله مهربون ما هم دوستتون داریم
مامان فتانه
5 مرداد 92 11:14
vaksan zadanet mobarakeh....elahi afarin ke mostaghel shodi mamani cheshm roo ham bezari bayad barash beri khastegari


آره والا البته اگه بزاره یه وقت دیدی خودش دست دختر مورد علاقشو گرفت آورد گفت زنمه
ترش و شیرین زندگی خانمی و اقایی
5 مرداد 92 12:16
سلام خانومی خوش اومدی به وبم.مرسی عزیزم.اخییییییی حتما عزیزم.من لینکت میکنم




سلام عزیزم مرسی ممنون از اینکه بهمون سر زدین


fandoghiyebarfi
5 مرداد 92 13:38
مامانی سلام.ممنونم.منم لینکتون کردم خانومی..


سلام عزیزم خوشحال شدم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
7 مرداد 92 4:21
۱۱ماهگیت مبارک عزیزم همیشه شادوسلامت باشی خوشگلم









ممنونم آناجون شما هم همچنین







مامان حنانه زهرا
9 مرداد 92 10:12
مامانی شجاع شدیا
منم اپم گلم


آره والا الان میام
مامان بهداد
10 مرداد 92 11:46
آفرین . باریکلا به شازده امیر که برای خودش مردی شده.
امیدوارم که همیشه سلامت و شاد و شنگول باشه و خدای مهربون نگهدارش باشه.


مرسی خاله جون همچنین کوچولوی شمارو
عاطفه
11 مرداد 92 9:31
ماشالله به این همه استقلال ! اگه همینجوری پیش رفته باشه فکر کنم الان که من دارم این نظر و میذارم رفته باشه سربازی


مرسی عزیزم نه بابا تازه مامان نسرینش که مامان خودم باشه کلی دعوام کردنننننننننننن
بهناز مامی یلدا و سروش
23 مرداد 92 12:04
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد ، چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم !
دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم … برایت من خدا را آرزو دارم !



ممنونم بهناز جان متن قشنگی بود مرسی