آخرین جمعه شهریور گرم
سلام عسلای مامان :
دیروز آخرین جمعه فصل تابستان بود میخواستم بیشتر به امیر خوش بگذره شب قبلش که پنجشنبه بود رفته بودیم عروسی پسر عموم علی جون چالوس خیلی به امیر گلم خوش گذشت چون یکسره با بچه ها مشغول بازی بود و اصلا هم نذاشت ازش عکس بگیرم ساعت 5 صبح بود که رسیدیم خونه تا یه کم استراحت کردیم ظهر شد بعدش هم طبق قولی که به امیر خان دادم بردمش پارک البته اول یه سر به دایی میلاد زدیم نفس عزیزم خواب بود امیر هر کاری کرد بیدار بشه با خودمون ببریمش نشد بنابراین من و مامان نسرین و رها به همراهی امیر ووروجک رفتیم پارک امیر خانمان کلی بازی کردند و جیب مبارک بنده را خالی اما بهش خوش گذشت و ما به همین راضی هستیم بقیه اش اصلا مهم نیست .البته باز هم موقع خروج از پارک کلی غر غر شنیدیم که اینو سوار نشدم اونو سوار نشدم.
رهای نازمان هم که برای اولین بار با آن همه سر و صدا و شلوغی مواحه شده بود اول با تعجب بعدش هم با میل نگاه میکرد که برای اولین بار جرات به خرج داده و دو سه بازی تکاندهنده سوارش کردیم که البته هم خوشش امد و هم با ووروجک بازی نمینشست همش بلند میشد دخترمون شجاعه اصلا هم فکر دلهره مادرش نیست .در ضمن الان چند روزیست که بانویمان بیحال است و امروز بعد از ظهر ساعت 5 نوبت دکتر داریم . دیگر غر هم نمیزنیم که بانو جان آخر این کار است که اول مدرسه امیر شما مریض احوال باشید با این همه کار و گرفتاری مریضی و بد قلقیت را کجای دلمان جا بدهیم بانو امیر گلم شدیدا عشقه موتور هر شهر بزی هم میریم اول میره سراغ موتور البته اینجا آخرین بازیش بود.
اینجا هم پسرمان سوار کَشتی شده
و حالا امیر و رها که از کل کل کردن تو شهر بازی هم دست بردار نیستند حالا رها بانوی نازم که برای اولین بار سوار این لازیها میشد و خیلی هم خوشش اومده بود وقتی مینشست دلش نمیخواست پیاده بشه رها سوار بر اسب البته زورکی نشوندیمش چون همش از روش بلند میشد تو عکس بالا هم بانویمان از نشستن بی حرکت خسته شده اند و ترجیح دادند کف ماشین بنشینند اینجا هم عسلم خسته شده و کلا فه است و دیگه داریم میریم خونه این هم همینجوری گذاشتم اولین اسباب بازی رهاست که خیلی وقته براش گرفتیم اما امیر جونم نمیذاره این بچه باهاش سرگرم بشه تحویلش نمیگیره ها اما هر وقت رها میخواد باهاش بازی کنه امیر فیلش یاد هندوستان میکنه و سر به سر رها میذاره .
فردا اولین روز مدرسه امیر گُلَمِه امیدوار همه بچه ها موفق و سلامت باشن امیر جونم هم همینطور.
پست عکس مدرسه و کتابهای امیر هم اگه وقت شد فردا میذارم.