برای رها
شکوفه نازم رها از اینکه تو رو دارم خدارو هزاران بار شکر میکنم از طنین صدای خنده هات از نگاههای مهربونت از ماما گفتنات یا با ذوق دویدنت به سوی در برای استقبال بابایی از همه اینه میفهمم که شکوفه قشنگم داره آروم آروم یه گل زیبا میشه مامانی کاش میشد مثل دوربین که از کارهات عکس و فیلم میگیره عطر تنت رو تو کودکیت برای خودم ضبط میکردم که هر وقت هواشو کردم برم بوش کنم این روزا مثل برق میگذرن و شما زودتر از اونکه فکرش رو بکنم داری بزرگ میشی و من هرروز دلتنگ بوی تنت میشم با اینکه این روزها بیشتر بغلت میکنم بوت میکنم سرمو به تنت فشار میدم گاهی اوقات هم لجت میگیره اما باز هم از بوی تنت سیر نمیشم شاید باورت نشه اما به نظر من حتی پاهای کوچولوت هم یه بوی خاصی داره که من دوستش دارم وقتی که تو روی پاهام دراز میکشی و پاهای کوچولوتو میگیرم جلوی صورتم بعد یهو میبرم کنار و میگم دالی تو ریسه میری از خنده و بازی با من و من از بوی تنت و ضربان تند قلبت و پاهای کوچولوی خوش بوت مست میشم و دلم میخواد این عطر رو تا همیشه یادم بمونه گرچه مطمئنم برای این روزها این بوها دلتنگ میشم. ای کاش قدر این روزها و لحظه هارو بدونم تا وقتی که گذشتند نگم ای وای کودکیهای بچه هایم رفت بی اونکه من چیزی بفهمم.
نازنین رهای مهربانم لطفا بعدها که بزرگتر شدی همینطور مهربان بمان نامهربان نشو مادر خوب نیست قلب سنگی همان برای سنگ است.