رها رها ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

شازده امیر و رها بانو

تنهای تنها

سلام به ووروجکای نازم  تنهای تنها سحری خوردن ونیت روزه کردن اصلا به آدم نمیچسبه بابایی که روزه میگیره حالش بد میشه نمیتونه ترجیحا روزه نمیگیره و الان من یه مامان تنهام که دترم سحری میخورم تا روزه بگیرم این شبها با سکوتش اگرچه خوبه اما نمیچسبه دلم هوای قدیم رو کرده سحری های دوره همی با مادرجون و بابا و مامان و بچه ها اون روزا که قدرشونو نمیدونستم و مثل باد رفتن روزای که از مامانم میپرسیدم مامان ماه رمضون کی میاد اما الان مثل برق و باد روزها و ماهها میگذرن یادشون بخیر قدیما  الان من یه مامان تنها و دلگیرم خیلی دلگیر و چه سخته که نذارم کوچولوهام بفهمن که مامانشون احساس خستگی میکنه از زندگی کردن و نفس کشیدن و اگه هستم فقط وفقط بخاط...
15 تير 1393

رهای مریض و پروسه ی ناموفق پستونک

رها جونم سلام مامانی اول ازت معذرت میخوام که به خاطر پستونکت اذیت شدی حدودا یک شب و یک روز تمام بهت پستونک ندادم اما اذیت شدی شدید جیغ جیغو بودی بدتر شدی به هیچ وج ساکت نمیشدی تو همون یک روز هم شروع کردی به مکیدن دستت و عصبی بودی خلاصه که همه باهام درگیر شدن من هم ترجیح دادم دوباره بهت پستونک بدم تا خودت آروم آروم ولش کنی. واما این روزهای دخترکی نا آرام ووروجک و بلا چگونه است؟آخ نپرسید که هر سری با کارهاش مار سورپرایز میکنه شدید حیفه آدم اول دخترو تجربه کنه بعد پسر رو من که میگم اول باید پسر باشه بعد دختر چون اون شیرینی حلاوتش بعد از یه پسر شیطون بیشتر میشه البته این نظر منه و بماند که دخترکم گذشته از ناز و اداش کلی به واسطه داداش شیطو...
29 خرداد 1393

امیر و روزهای اخر بهار و شروع تابستان

اول سلام به همه ی دوستای خوبم و پوذش منو بپپذیرین که این دفعه هم بدون جواب دادن به نظرات شما عزیزان همه رو تایید کردم انشاالله سر فرصت میام پیش همتون . بعدم سلام به امیر خوشگل و نازم و رهای عروسکم :نمیدونم حرفهامو از کجا براتون شروع کنم اول از امیر میگم تا برسم به رها  پسر قشنگ عزیزتر از جانم میخواستم بذارم که تابستونو برای خودت صفا کنی و بیخیال کلاسای مختلف بشم اما نشد همینجا ازت معذرت میخوام چون الان که دارم اینجا مینویسم از دیروز کلاس تقویتی مدراسه ات شروع شده هفته ای 2روز 2شنبه و 4شنبه ها کلاس داری ریاضی بنویسیم و علوم  تا اول شهریور هم به امید خدا تموم میشه بعد هم روزهای فرد بعد ازظهر کلاس شنا میری اوائل دوست نداشتی...
29 خرداد 1393

پستونک ممنوع

سلام به بانوی نازم :عسلم الان که دارم برات مینویسم کنارم نشستی با اون زبون قشنگت داری برام حرف میزنی.گلم از دیشب که خونه عمو علی بودیم و موقع برگشتن پستونک عزیزتر از جانت رو شوت کردی تو جوی آب و من هم دیگه نگرفتمش شما بدون میمیت خوابیدی کلی اذیت شدی گلم تا خود صبح نخوابیدی تازه ساعت 8 صبح بعد از یه شیشه شیر خوابیدی دیشب شب بدی برات بود بارها خواستم برم پستونک زاپاست رو بیارم اما بعدش پشیمون شدم خلاصه دیشب گذشت امیدوارم این مرحله رو با کمک خدای مهربونم راحت پشت سر بزاری گلم دخترک نازم بعد از یه شب بد خوابی تا ساعت 1 بعد از ظهر خوابید اینم عکسش ...
14 خرداد 1393

پایان سال تحصیلی 92/93

سلام به همه ی دوستای گل و خوبم  وای باورم نمیشه دوباره اومدم برای نوشتن خیلی دلم برای اینجا و دوستای خوبم تنگ شده بود اما هرکاری میکردم نمیشد بیام بنویسم و به دوستام سر بزنم  دوتا گلای نازم سلام :بعد از دو ماه و نه روز تأخیر اومدم که اتفاقات اخیر رو براتون بنویسم کلی حرف دارم اما نمیدونم از کجا شروع کنم. اول بگم امیر نازم روز چهار شنبه 93/3/7 یک سال تحصیلی دیگه رو پشت سر گذاشت و کلاس اول رو تمام کرد وای خدا جونم اصلا باورم نمیشه هنوز هم روزای اول مدرسه که یادم میاد گِریَم میگیره چه اذیتای کردم امیرم و خدایا شکرت که کمکمون کردی تا با موفقیت اون روزها رو بگذرونیم الان حال این روزهای امیرم خیلی بهتره کاملا میخون...
9 خرداد 1393

اخرین روز سال 92

سلام به پسر قند عسلم و دختر نازم: عزیزیای دلم بازم خیلی وقته براتون ننوشتم اما باور کنین نمیشد چون درسای امیر سخت و سنگین شده و رها هم بینهایت به معنای واقعی شیطون و بلا شده یعنی شیطونا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین بچه ام نمیدونه جای به اسم زمین یعنی چی همش تو بلندی سیر میکنه کلی هم تا حالا به خودش ضربه زده سری اول که از رو اوپن پرت شد پایین دفعه بعدشم که رو کول داداش امیرش بود داشتن بازی میکرن یهو با سر اومد پایین زبونش پاره شد یعنی پاره ها داغون من که فکر نمیکردم خوب شه کلی از بچم خون رفت اما خدارو شکر زبونش خوب شد بعد از اونم دوباره داشت از رو میز ناهارخوری بالا میرفت که یهو پاش گیر کرد با چونه اومد رو میز و دوباره خون و خون ریزی و ت...
29 اسفند 1392

چهارشنبه سوری

چهار شنبه سوری این رسم قدیمی که همه رو به شور و نشاط میاورد اما الان اکثریت نگرانن  گلای نازم چهارشنبه سوری نزدیکه و من براتون ارزو میکنم که دلهاتون همیشه مثل آتیش چهارشنبه اخر سال گرم باشه و شاد                     ...
19 اسفند 1392