پستونک ممنوع
سلام به بانوی نازم :عسلم الان که دارم برات مینویسم کنارم نشستی با اون زبون قشنگت داری برام حرف میزنی.گلم از دیشب که خونه عمو علی بودیم و موقع برگشتن پستونک عزیزتر از جانت رو شوت کردی تو جوی آب و من هم دیگه نگرفتمش شما بدون میمیت خوابیدی کلی اذیت شدی گلم تا خود صبح نخوابیدی تازه ساعت 8 صبح بعد از یه شیشه شیر خوابیدی دیشب شب بدی برات بود بارها خواستم برم پستونک زاپاست رو بیارم اما بعدش پشیمون شدم خلاصه دیشب گذشت امیدوارم این مرحله رو با کمک خدای مهربونم راحت پشت سر بزاری گلم دخترک نازم بعد از یه شب بد خوابی تا ساعت 1 بعد از ظهر خوابید اینم عکسش ...
نویسنده :
مامان مریم
13:50